اردی‌بهشت

وقتی تو نیستی، من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم ...

اردی‌بهشت

وقتی تو نیستی، من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم ...

اردی‌بهشت

می گویم تا انتها حضور، چون زندگی را حضور او می دانم ...
حضور عاشق اش که سراسر حکمت است، سراسر حرمت
سراسر هنر است و تجلی

حضورش که از زندگی عقل و احساس می خواهد،
تشنگی می خواهد و تامل و تلاش ...

که مسیر را می نماید و می خواهد که با دل مان گام بر داریم،
خوب باشیم و تسلیم ...

که نهایت آرامش و عشق است و نه آسایش ...

۱۱ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است


شب عاشوراست ...

                              آنقدر دور حرم سینه زدم تا دیدم

                              کعبه شش گوشه شد آنگاه دلم محرم شد

                                                                                             سید حمیدرضا برقعی


پی نوشت 1: امان از دل زینب ...



آدم اهل فکری که باشی و برات مهم باشه که قدم هات رو درست برداری،

می بینی که این روزها چقدر حق و باطل به هم آمیخته شده.

هر سال محرم که می شه این موضوع برام پر رنگ تر میشه

که اگر هر کدوم از ما زمان انتخاب بین امام حسین علیه السلام و یزید بودیم، تو کدوم جبهه می جنگیدیم؟


همین امروز هم این انتخاب هست، 

اگر فردا روزی امام زمان علیه السلام ظهور کنن، انتخاب ما چیه؟

 انقدر دل و عقل سلیمی داریم که حق رو تشخیص بدیم؟

انقدر عزیز خدا هستیم که فرقان رو بهمون نشون بده؟


اگر باور داریم که امام حسین علیه السلام برای آزادگی انسان تن به جنگ داد،

چقدر این آزادگی رو باور کردیم و انتخاب های آزادانه مون چقدر با راه ایشون هم راستاست؟


راستش را بخواهید، ملاکی که برای زندگی ام انتخاب کرده ام و همه چیز را با آن می سنجم،

در کنار فکر کردن و عاشقانه زیستن و شنیدن سخن متفکرانی که غصه ی انسان بودن را دارند، 

این سخن امام علی علیه السلام در نهج البلاغه است:

«چنان که در مسیر مطلوب هایت را ندیدی و به آسایش فکر و خیال نرسیدی، یقین کن که راه را به خطا رفته ای»


پی نوشت 2: نمی دانم و نمی توانم به قطع یقین بگویم راه درستی انتخاب کرده ام،

خدا خودش هدایت مان کند.


پی نوشت 3:  عاشق باشیم، مگر آنکه عشق نجات مان دهد ...