اردی‌بهشت

وقتی تو نیستی، من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم ...

اردی‌بهشت

وقتی تو نیستی، من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم ...

اردی‌بهشت

می گویم تا انتها حضور، چون زندگی را حضور او می دانم ...
حضور عاشق اش که سراسر حکمت است، سراسر حرمت
سراسر هنر است و تجلی

حضورش که از زندگی عقل و احساس می خواهد،
تشنگی می خواهد و تامل و تلاش ...

که مسیر را می نماید و می خواهد که با دل مان گام بر داریم،
خوب باشیم و تسلیم ...

که نهایت آرامش و عشق است و نه آسایش ...

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است


می آیی بنویسی، می بینی در مغزت پر از حرف های گفتنی ست اما هیچکدام شان را نمی توانی در قالب کلمه ها بگنجانی.


شاید مهم ترین دغدغه این روزها نگه داشتن سطح دغدغه و کیفیت زندگی

در حدی ست که از مسیر دور نیفتم

تجربه این سال های زندگی نشانم داده که همراه های خوب و دوست های سالم،

که بیشتر وقتت را با آن ها می گذرانی

مهم ترین عامل نگه داشتن سطح زندگی در حد دغدغه هایی ست که باعث کمال می شوند.


از وقتی کار کردن را شروع کردم یعنی از حدود 2 سال و نیم پیش، بزرگترین دغدغه ام این بود که گاهی حس میکردم دارم دور می شوم از خودم و راهم. انگار مسیر پر شده بود از جاده خاکی ها. یادم هست در یکی از پست های همین وبلاگ نوشتم که از خدا همنشین سالم و خوب می خواهم. طولی نکشید که حس کردم این دعا برآورده شد. حالا می توانم بگویم، هر چند بعضی محیط های کاری و دوستانه دارند دورم می کنند از مسیرم، اما قدرت این دوستان در مسیر مستقیم بیشتر است.

خدا را صد هزار مرتبه شکر می کنم و امیدوارم خودش حواسش باشد که تا آخر عمر همراه های خوب و خوب تر از خودمان بگذارد سر راه مان.


** پیامبر اکرم (درود بر ایشان) فرمودند که:

فقط با ۵ دسته نشست و برخاست کنید:

۱- آن هایی که شما را از شک و تردید به یقین می خوانند.

۲- آن هایی که شما را از تکبر به فروتنی سوق می دهند.

۳- آن هایی که شما را از تظاهر و خودنمایی به خلوص نیت دعوت می کنند.

۴- آن هایی که شما را از دل بستگی به دنیا، به بی علاقگی به آن می خوانند.

۵- آن هایی که شما را از خیانت به مردم باز می دارند و به خیرخواهی آنان سفارش می کنند.



پی نوشت 1:

چقدر دلم خواست دوباره وبلاگ کتاب خوانی ام را ادامه بدهم. خوشحالم که حذف نشده

http://reviewsofbooks.blogfa.com/


پی نوشت 2:

                         من استغفار کردم از نگاه تو، نمی دانم
                         اجابت می شود این توبه کردن های با اکراه؟

                                                                                          حمیدرضا برقعی



گاهی فکر می کنم با اینکه تا این حد کار مهندسی ام را دوست دارم و بیشتر یادگرفتنش برایم جذاب است،

ولی با تمام وجود دلم می خواست یک هنرمند تمام عیار باشم

که فکرم را و روحم را و دردها را بریزم در تابلوهای نقاشی

در کاشی کاری های یک مسجد

در لا به لای خطوط شکسته خوشنویسی

دردهای تمام دنیا را که وقتی خبرها را می خوانم یا یک کودک یا پیرمرد قد خمیده را مشغول سطحی ترین کارها می بینم برای سیر شدن شکمش

لای رنگ ها، قلم مو ها، جوهر ها و کاغذها از ذهنم بیرون بکشم


به هر تقدیر همین دغدغه داشتن و پیگیری های ریز حتما روزی منجر به رسیدن به این هدف خواهد شد.

تلاشم بر این است. سختی اش را به جان خریده ام ...


پی نوشت: إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ



به چی ِ این دنیا دل بستیم مرتضی؟


زندگی انسان تمثیل آن مسافری ست که از خانه موقت و ناپایدار به سوی مستقر ابدی خویش بار می بندد
پس اگر این خانه ها خانه های مجازی اند و ما مسافرانی در کوچ
دیگر چه جای دل بستن و حسرت خوردن
دنیا نه جای درنگ و فراغت بلکه محمل رنجی ست که آدمی پای بر آن می نهد
تا روح در کشاکش ابتلائات عظیم راهی به عالم قرب بجوید و مهیای رجعت شود **

به داشته هامون دل بستیم که ممکنه چند دقیقه دیگه نداشته باشیم شون؟


** از سید مرتضای آوینی

پی نوشت 1:
اللهم ارزقنا «قلب وسیــــع» ...

پی نوشت 2:
چی می تونه جای اخلاق رو بگیره رفیق؟


پی نوشت 3:
رویاهای هر کسی بزرگترین سرمایه ش هستن.
شیرینی زندگی، شهامت تلاش برای رسیدن به همین رویاهاست ...

                                 همیشه رود با خود میوه غلتان نخواهد داشت
                                  به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت

                                                                                            فاضل ِ نظری