هیچ طبیبی ندهد بی مرضی حب و دوا
وقتی کسی رو دوست داریم با تمام وجود هر کاری براش انجام می دیم؛
از خودمون می گذریم، حتا از اولویت های زندگی مون، زمان مون ...
دلیل ش چیه؟ می خوایم روح خودمون رو راضی کنیم؟
یا می خوایم دوست داشتن مون رو به اون اثبات کنیم؟
یا شاید دلیلش اینه که دل مون نمی تونه راضی بشه که چیزی که اون دوست داره اتفاق نیفته!
عشق چیزی به جز اینه؟
عشق دل رو لبریز می کنه از «بی خودی»، از ذوب شدن در محبوب،
انگار کن تو هم می شی همون محبوب،
دیگه راحت می تونی از خواسته های خودت بگذری، یا شاید خواسته های تو هم می شه خواسته های اون ...
به قول دکتر شریعتی بزرگ، عشق در اوج اخلاص ش به ایثار رسیده ...
همین حسه که می تونه فکرها و فعل های منفی رو خود به خود از ذهن و دل دور کنه اگر محبوب درست انتخاب بشه
همین حسه که می تونه قضاوت کردن رو از دل آدم ببره تا آرامش و عشق از درون بجوشه
و تا از درون نجوشه، حتما توش نوسان هست و حتما تو مواقع خاص حقیقت درونی بروز پیدا می کنه
چقدر قشنگه که این محبوب خدا باشه!
و قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه ی اشکال
پی نوشت 1: آرزوم اینه که با یه دل پر از عشق زندگی کنم و بمیرم، و قطعا این راه، راه سختیه
هیچ طبیبی ندهد بی مرضی حب و دوا
من همگی درد شوم تا که به درمان برسم
حضرت ِ مولانا
پی نوشت 2: شب ِ اول ِ محرم است، یا ابا عبدالله
پی نوشت 3: تو یکی از سخنرانی های دکتر عبدالکریم سروش شنیدم که می گفتن، عشق مجازی (دنیایی) راهی برای رسیدن به عشق حقیقی (خدا) ست.
فکر می کنم اگر انتخاب درست انجام بشه حتما این اتفاق می افته
خدایا و اجعل عاقبة امورنا خیرا
- ۹۴/۰۷/۲۲