اردی‌بهشت

وقتی تو نیستی، من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم ...

اردی‌بهشت

وقتی تو نیستی، من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم ...

اردی‌بهشت

می گویم تا انتها حضور، چون زندگی را حضور او می دانم ...
حضور عاشق اش که سراسر حکمت است، سراسر حرمت
سراسر هنر است و تجلی

حضورش که از زندگی عقل و احساس می خواهد،
تشنگی می خواهد و تامل و تلاش ...

که مسیر را می نماید و می خواهد که با دل مان گام بر داریم،
خوب باشیم و تسلیم ...

که نهایت آرامش و عشق است و نه آسایش ...

بوی زلف تو همان مونس جان است که بود

شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ب.ظ


و چقدر یاد مرگ شیرین است

و چقدر یاد مرگ زندگی را شیرین می کند بس که از محبت لبریز می کند آدم را



به قول احمد ِ شاملو، مرگ من سفری نیست

هجرتی ست از سرزمینی که دوست نمی داشتم ...



پی نوشت: و چقدر ساده محبت کردن عزیز است ...


                 عشق می گوید به گوشم پست پست

                صید بودن خوشتر از صیادی است

                                                              حضرت ِ مولانا


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی