اردی‌بهشت

وقتی تو نیستی، من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم ...

اردی‌بهشت

وقتی تو نیستی، من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم ...

اردی‌بهشت

می گویم تا انتها حضور، چون زندگی را حضور او می دانم ...
حضور عاشق اش که سراسر حکمت است، سراسر حرمت
سراسر هنر است و تجلی

حضورش که از زندگی عقل و احساس می خواهد،
تشنگی می خواهد و تامل و تلاش ...

که مسیر را می نماید و می خواهد که با دل مان گام بر داریم،
خوب باشیم و تسلیم ...

که نهایت آرامش و عشق است و نه آسایش ...

حدی ست هر بیداد را ...

دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۰۵ ب.ظ


آدم است دیگر، از هر بدی دیدنی دلش می گیرد، اما این دلیل نمی شود که در دلش کینه راه بدهد.

انگار کن قدر این دل انقدر زیاد است و انقدر باید منزل خدا باشد که این چیزها در آن جا نشود. حتا تر به آن وارد نشود.

ذکر این روزهای من «رب اشرح لی صدری و یسرلی امری» ست. وگرنه که درد هست ...


پی نوشت: کانال تلگرام آموزش خوشنویسی با خودکار را هم راه انداختم. در پی همان کلاس خوب خودمان که تجربه خوبی بود برای انتقال چیزی که آموخته ام. 

https://telegram.me/khoshbenevisim

نظرات  (۱)

  • به قلم: شکلات تلخ
  • چرا بستینش؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی