اردی‌بهشت

وقتی تو نیستی، من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم ...

اردی‌بهشت

وقتی تو نیستی، من حزن هزار آسمان بی اردی بهشت را گریه می کنم ...

اردی‌بهشت

می گویم تا انتها حضور، چون زندگی را حضور او می دانم ...
حضور عاشق اش که سراسر حکمت است، سراسر حرمت
سراسر هنر است و تجلی

حضورش که از زندگی عقل و احساس می خواهد،
تشنگی می خواهد و تامل و تلاش ...

که مسیر را می نماید و می خواهد که با دل مان گام بر داریم،
خوب باشیم و تسلیم ...

که نهایت آرامش و عشق است و نه آسایش ...

کنار خلوت لبخند تو نشسته دلم

جمعه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۴۸ ق.ظ


فکر میکنم بعضی جاها عقل و منطق دو چیز کاملا متفاوت هستند.

عاقلانه کاری کردن همیشه حساب دو دو تا چهارتا نیست، گاهی میشود دو دو تا پنج تا!

اما منطق همیشه می گوید میشود چهارتا. نه کم و نه زیاد. 

منطق خیلی وقت ها خشن میشود و شاید از حوزه ی انسانیت خارج. اما عقل هیچگاه انسانیت را زیر پا نمیگذارد.

می توان گفت منطق مجموعه ای از قوانینی ست که انسان ها گاهی با بعد خشن شان وضع شان کرده اند و لزوما باعث سعادتشان نمیشود.


در این میان مهم این است که بزرگ ترین نعمت خدا به انسان ها «عقل» است.


پی نوشت:

              گفت چرا نهان کنی عشق مرا چو عاشقی

               من ز برای این سخن شهره عاشقان شدم

                                                                        حضرت ِ مولانای جان


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی